پرسیدم و او جواب داد
|
پرسیدم
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با کمی مکث جواب داد
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران
و بدون ترس برای آینده آماده شو
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز
شک هایت را باور نکن
وهیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی
پرسیدم
آخر
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد
مهم این نیست که قشنگ باشی
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به
که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد
زلال باش .... ، زلال باش
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران
زلال که باشی ، آسمان در تو پیداس
ت
شنبه 4 اسفند 1391 - 6:43:10 PM