دستام بوی خاک میداد... به جرم چیدن گل، منو به دار آویختند اما هیچکس نگفت شاید گلی کاشته باشم...!هر وقت دلم میگرفت بادوست خوبم
"سایه" صحبت میکردم... آه امروز هوا ابریست
آدم
فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت
محل تولد؟
بهشت پاك
زمین خاك
امانت است
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك
روز جمعه، به گمانم روز عشق
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان
نه آنچنان سبك كه پرم دئر هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا
در كار كشت امیدم
خدا
آن هم خدا
یك سیب از درخت وسوسه
همین
تبعید در زمین
حوای آشنا
كمی
كه شوم اسیر خاك
بلی
گاهی فقط خدا
دیگر گلایه نه؟، ولی...
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟
زیاد
تنها خدا
بلی
دو قطره اشك
بلی
تنها كسم خدا
.
کوله بار غم هارا برمی داریم
به شکرانه دیدار دوست
یک سبد گل دعا
به تبرک یادش
یک بغل توبه بی ریا
با بوی عطر ارغوان
هنگام شنیدن صدای عشق
از گلدسته های عبودیت
به مهمانی یار می رویمهنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم
نگاهی واقعی غیر احساسی به عاشورا و قیام امام حسین ع2
نامزدها ورایس جمهورهای امریکا تاکنون
117613 بازدید
93 بازدید امروز
36 بازدید دیروز
517 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian